Hadi Ahmadi
یادداشت هایی از هادی احمدی (سینما و تئاتر )
درباره وبلاگ


این وبلاگ به تجربه های شخصی هادی احمدی و مطالب مربوط به هنر و ادبیات بخصوص در زمینه تئاتر و سینما می پردازد ، منتظر انتقاد و پیشنهاد های شما عزیزان هستم . سن ، ملیت یا زمینه رشد اجتماعی فاقد اهمیت است . آنچه مهم است ، این است که شما چیزی برای گفتن دارید که میتواند و باید از طریق رسانه فیلم به روش خاص شما وبا اصطلاحات ویژه شما بیان شود . بزرگترین فیلم های عصرما هنوز ساخته نشده اند . بیایید بکوشیم یکی از کسانی باشیم که این فیلم ها را خواهند ساخت . (دانیل آریخُن )
نويسندگان


-* تا مردانمان برقصند *-

 

دو فيلم کوتاه «تا مردانمان برقصند» ساخته هيوا امين نژاد و «دهل» ساخته جميل مفاخري در ميان 9 فيلم را يافته به بخش مسابقه بين‌الملل «نوعي نگاه» حضور دارند.

 

  فيلم کوتاه «تا مردانمان برقصند»؛ به کارگرداني هيوا امين نژاد، به تصويربرداري سرکيو مسگري، صدابرداري هادي احمدي و صداگذاري رضا علائي، در اين فيلم کارگردان تصاويري از بافتن و ساختن لباس مخصوص رقص مردان کُرد        را به تصوير کشيده است.

چهار شنبه 25 اسفند 1389برچسب:, :: 12:53 :: نويسنده : هادی وود

آیا تئاتر مسئله مهمی است؟

بارها از خود این سؤال را پرسیده‌ایم که آیا تئاتر مسئله مهمی است؟
و همه می‌دانیم که هست! و پاسخ به این پرسش آن‌ قدر بدیهی است، که هر بار که به آن پاسخ داده‌ایم دچار شگفتی شده‌ایم. برای قبیله و قومی که صاحب فرهنگ هستند و می‌دانند که تئاتر مترادف فرهنگ است، واضح و مبرهن است که صحنه تئاتر یکی از جاهایی است که می‌توان در آن احساس خوشبختی کرد. می‌توان احساس غربت را به فراموشی سپرد. می‌توان باور کرد که در خانه هستیم و به همین علت مهم احساس آرامشی به ما دست می‌دهد. حس عمیق و دردناک غربت، غربت به معنای دقیق کلمه عبارت است از دوری از خانه یا بی‌خانمانی! مفهوم غربت عمیقاً با مفهوم خانه به هم پیوسته است. انسان رانده‌شده از خانه در پی بازگشت به مأمن خود است. تئاتری که ریشه در مذهب و مراسم آئینی دارد، هر دو گروه مجری و مخاطب را به آبشخور اولیه این هنر رهنمون می‌شود. مذهب مهم‌ترین دست‌آورد انسان است و تئاتر که هنری جمعی است در یک مراسم آئینی مقدس که به قربانی ختم می‌شود، ما را به آرامش می‌رساند. تحصیل خوشبختی در هزاره سوم برای انسان یکی از تلاش‌های اساسی و اصیل است. اصالتی است که تجدد مدرن به نام تمدن آن را از آدمی ربوده است. آنهایی که از خوشبختی سر‌خورده‌اند؛ از محبت بی‌بهره‌اند و به همین جهت روحانیت وجود گریزانند و تنها به تقدس جسمانیت می‌پردازند. تئاتر آدمی را به آن لحظه ناب و اهورایی روحانیت هدایت می‌کند. تئاتر کمک می‌کند که نیرومند و خوشبخت باشیم تا بتوانیم به ناخوشبختان هم کمک کنیم! به ما یاری می‌رساند تا بر زندگی خود مسلط باشیم. چرا؟ چون تئاتر عقل و احساس را هم‌زمان به چالش می‌گیرد تا مای مخاطب در یک مشارکت فعال در اثر هم‌نشینی عقل و احساس، اندیشه و ایمان به آن لحظه ناب سکوت برسیم و در آن لحظه گم‌گشته خود را بازیابیم و همگام قهرمان با تحمل و رنج و بازشناسی برسیم! و در گردونه هستی به بازپیدایی خانه به مفهوم اصیل آن دست یابیم و در آنجا خوشبختی و آرامش را مزمزه کنیم. خانه به معنای دقیق فلسفی حریمی است که دو ویژگی اصیل دارد:
الف: خانه حریمی است که انسان در آن احساس امنیت و آرامش و صداقت می‌کند. حریم امن است. برای آنکه در محدوده خانه‌، ما خود را از تیررس آفات و مخاطرات، تا حد زیادی ایمن می‌یابیم! امنیت خانه فقط از نوع امنیت فیزیکی نیست. بلکه مهم‌تر و بالاتر از آن انسان را در حریم حانه از نگاه نامحرمان ایمنی دارد. در حریم خانه چشم بیگانه یا نامحرم انسان را رصد نمی‌کند و بنابراین، لازم نیست که بیمناک باشد! به همین دلیل خانه حریم آرامش هم هست، روح آدمی در سایه‌سار امنیت، آرامش می‌یابد. در حریم امنیت و آرامش خانه روح خجول یا پنهان‌کار ما ایمنی می‌یابد و نقش‌ها و نقاب‌هایش را تا حد زیادی فرو‌می‌ریزد و آدمی مجال می‌یابد که به آسودگی خودش باشد. ماسک1 دروغین را به دور اندازد و شخصیت2 خود را به وضوح ببیند. در پناه آرامش‌خانه است که آدمی شخصیت ساختگی، صورت تقلبی و شخصیت کاذب3 خود را رها می‌کند و در دامن امن شخصیت طبیعی4 بازشناسی را درک می‌کند. خانه حریمی است که آدمی می‌تواند، تا حد زیادی خود را عاری از آرایه و پیرایه بنگرد و همین ویژگی است که آن را حریم صداقت می‌کند. این مهم در تئاتر به جهت هامارتیای قهرمان و تحمل رنج و رسیدن به تحول و بازشناسی او و همدلی ما با وی، هر دوی ما را به کارتارسیس می‌رساند.
ب: خانه جایگاه دلبستگی است. وقتی مکانی برای آدمی از سایر مکان‌ها متمایز می‌شود و آدمی به آن دل می‌بندد، نسبت به آن غیرت می‌ورزد و در حفظ و حراست آن تلاش می‌کند. بنابراین، از یک سو خانه آدمی را گزند آفات و مخاطرات ایمن می‌دارد و از سوی دیگر، آدمی در دفاع و آرایش و پیرایش آن برای رسیدن به آرامش می‌‌کوشد. تلاش می‌کند تا در این محل امن پیش از رسیدن به پایان5، نتیجه6 مطلوب را به دست آورد. چراکه غریزه بشر مبتنی بر غریزه مرگ و زندگی است. نهایت زندگی، مرگ است و مرگ آرامش است. به شرطی که چرخه تولد، مرگ، تولد را باور داشته باشیم. و تئاتر کمک می‌کند تا آدمی به ادراک7 دقیق مرگ و زندگی برسد. و از مرگ نترسد! چونه همه ما به روشنی می‌دانیم که مرگ فرجام محتوم‌ ماست. تئاتر به ما کمک می‌کند تا دریابیم که مرگ مهم نیست، آنچه مهم است، چند و چون گذر از طریقی است که هر تن آدمی باید همگام روح از آن بگذرد تا از دنیا گذر کند، حیرت، برزخ را شاهد باشد و در قیامت به خانه حقیقی خود درآید. وقتی قهرمان می‌فهمد که به سبب داشتن غرور، با خود غرور تنبیه شده است، مای مخاطب هم که همدل اوهستیم، به این آگاهی می‌رسیم.
تئاتر در این منظر بدل به معبدی می‌شود که در پای دیوارهایش، تلاطم جهان می‌میرد، و در درون این محوطه مقدس که امری قدسی و معنوی در حال شدن است، ما را از بودن رها می‌کند و به منزل شدن رهنمون می‌شود. به همین جهت هر که پای به این معبد می‌گذارد لزوماً اهل فضیلت می‌شود. تئاتر بدون مخاطب اصلاً هنر نیست. و مخاطب به هر شکلی در این معبد به همدلی می‌رسد. اجتماع همدلی که ما بدان نیاز داریم، الزام‌های مادی و محدودیت‌هایی را که هر انسانی و هر دلی بدان محتاج است در معبد تئاتر قابل دست‌یابی است. هرازگاهی ممکن است که این بارگاه عظمت پایگاه دفائت شود و معنویت آن در سایه جسمانیت لحظاتی پشت ابرهای سیاه بماند. اما به جهت آنکه در فضای این معبد همیشه فضیلتی در پرواز است، فضلیت هنر و فضیلت جنون مقدس؛ مانع از آن می‌شود که معنویت برای همیشه گم شود و نابود گردد و دفائت جای آن را بگیرد. به این جهت تئاتر خانه امنی است که ما در آن احساس آرامش می‌کنیم. تئاتر مسئله مهم زندگی هر قوم با‌فرهنگی است. چون خانه است. مای آدمی که به این جهان گام نهاده‌ایم، دست‌کم چهار خانه داریم. چهار خانه‌ای که همه آن‌ها در تئاتر معنای حقیقی خود را بازمی‌یابند. این چهار خانه عبارت‌اند از:
1. آغوش مادر و توسعاً دوران کودکی. این نخستین خانه‌ای است که هر انسانی به آن درمی‌آید. و کودک در آغوش مادر است که احساس امنیت می‌کند و بدان دلبسته می‌شود. چون تئاتر ما را به مبدأ هستی پیوند می‌زند و نمی‌گذارد که کودکی در ما بمیرد، اولین خانه خود را در مفهومی به وسعت ادراک مادر می‌فهمیم و از بی‌مادری رها می‌شویم.
2. وطن یا سرزمینی که در آن پروده شده‌ایم. این دومین خانه است. مفهوم وطن معنایی فراتر از خاک دارد. مفهوم وطن زبان و فرهنگی را هم که ما در متن آن پروده شده‌ایم را در بر می‌گیرد. ما در بستر فرهنگ مألوف خود و نیز در جهان زبان مادری‌مان احساس امنیت می‌کنیم. تئاتر اساساً مترادف فرهنگ است و ما در بستر آن وطن را ادراک می‌کنیم.
3. عشق یا توسعاً حضور محبوب، سومین خانه است. تجربه عشق تجربه نوعی خویشتن‌سپاری پاکبازانه است. ما در حضور معشوق خانه روح خود را می‌یابیم. تئاتر معبد عشق است و حریمی سرشار از امنیت را برای روح عاشق می‌آفریند.
4. نیستان چهارمین خانه ماست. نیستان یعنی دریای وجودی که بنیان هستی قطره‌آسای ما در رگ جویبارهای این عالم است. حقیقتی که در زبان فلاسفه بنیان وجود و در قاموس مذهب از آن به خداوند تعبیر می‌شود. آدمی در این عالم و در نحوه هستی غیر اصیلش در حقیقت از آن دریا به دور افتاده است و تمام تلاش خود را وقفه‌ناپذیر برای بازگشت به آن اصل به کار می‌گیرد. این تئاتر حقیقی است که می‌تواند راهنمای ما در این وادی باشد. اوست که قادر است تعبیر قرآنی «انالله و انا الیه راجعون» را برای ما ماندگار کند. چون هیچ اندیشه‌ای در تاریخ ماندگار نخواهد شد. مگر آنکه با هنر عجین شود. و تئاتر هنر است. این حقیقتی ژرف است که انسان در این عالم به معنای بسیار عمیق تنهاست و در‌نوردیدن حصارهایی این تنهایی اگر ناممکن نباشد. باری بس دشوار است و تئاتر می‌تواند حصار این تنهایی را در جمع بشکند، چون تئاتر هنر جمعی است.
از این منظر، تئاتر حقیقتاً مسئله مهمی است و نباید بگذاریم که جسم‌پرستان، مادی‌گرایان، صورت‌اندیشان، معنویت‌گریزان آن را از جامعه بدزدند یا در پس حجاب مادیت آن را نهان کنند. این تئاتر است که یک قوم با‌فرهنگ را سر‌پا و زنده نگاه می‌دارد و به او خوشبختی می‌بخشد. گرفتن و بخشیدن، آیا سعادت زندگی معصومانه‌ای که تئاتر به ما می‌دهد، ارزش آن را ندارد که مسئله مهم جامعه ما باشد؟ اگر چنین است، این همان زندگی نیرومند و آزادی است که همه ما بدان نیازمندیم. پس بیاییم و به امر مهم تئاتر بپردازیم. گرفتن؛ تئاتر را از مادیت بگیریم و بخشیدن، تئاتر را به زندگی آدمی ببخشیم تا قبیله خوشبخت بماند.

پی‌نوشت:
1. Persona
2. Personality
3. False face
4. Natural Face
5. end
6. Conclusion
7. Perception
منبع : وبلاگ نصرالله قادری

پنج شنبه 19 اسفند 1389برچسب:, :: 18:26 :: نويسنده : هادی وود

                                     

در سالهای اخیر سینما در کردستان همواره با  حرکتی رو به رشد در صدد تکامل خود بوده و بی شک این امرشامل همه جنبه های سینما شده است. در مقطعی نه چندان دور بسیاری از فیلمها با یک مضمون و ارائه درونمایه های مشابه و همچنین ساختار های نزدیک به هم ساخته و پرداخته می شدند و سینمای این جغرافیا مرتب مشغول تکرار نمودن خویش بود و صد البته این امر در سینمای کوتاه بیشتر خود را نمایان می کرد. اما در سالهای اخیر آنچه را که برای رخ نمایاندن واقعی و ابراز وجودی حقیقی در سینما لازم است در آثار موسوم به فیلمهای کردی به وضوح دیده می شود و مسلما این نتیجه یک بازنگری اصولی و حساب شده از سوی سینماگران است. تنوع موضوعات، نگاههای چند وجهی، آثاری با ساختارهای متفاوت و صدالبته کثرت آثار تولیدی در کردستان نتیجه همین نگرش جدید به سینما در کردستان است. حال این سئوال مطرح میشود که چرا مقوله فیلمسازی وسینما و نگاه جدی و منحصر به فرد به آن با همه مشکلات و مصائبی که دامنگیر سینما و بخصوص از نوع کوتاه آن است در این جغرافیا به نسبت جاهای دیگربالا بوده و تا حدی بیشتر است؟ بی شک اولین وشاید مهمترین دلیل آن را باید در وجود دغدغه فکری و جهان بینی در میان فیلمسازان این دیار دانست. از آنجاکه هنرمند همیشه اثرش رادستاویزی برای بیان احساسات و تفکر غالب بر خود میداند و سعی میکند از هنرش در راستای انتقال این تفکرات بهترین استفاده را بکند دراین میان فیلمسازان کردستان نیز از این قاعده جدانیستند.

بی شک کردستان هم سرزمینی است زیبا با قدمتی به درازای تاریخ و پشتوانه فرهنگی اجتماعی بسیار غنی و هم اینکه دارای مشکلات و معضلاتی بخصوص در حوزه مناسبات اجتماعی است که جایگاه آنرا خاص و منحصربفرد میکند. هنگامی که سخن از تفاوت آثار کردی در سالهای اخیر به میان می آید به سبب وجود نوعی نگاه تحلیلگرانه و ابعاد شناسی جامعه کردستان است. فیلمسازان بومی همواره سعی کرده اند هم نگاههای زیباشناسانه و ساختارمند به نسبت فرهنگ غنی و فولکلوراین سرزمین داشته باشند و هم مناسبات مختلف اجتماعی را زیر ذره بین گذاشته و معضلات موجود راکه بی تفاوتی و انکار آن به معنی بقای آنها و در مخاطره انداختن اجتماع است، به اشکال مختلف در قالب آثارشان به تصویر بکشند. رسالتی که بی شک متوجه هنر و بخصوص سینما است و هنرمند با هنرش بار آنرا به دوش میکشد. تعهد به جامعه پیرامون خود و احساس مسئولیت درونی و نهادینه شده به ارزشهای انسانی به دور از هرگونه جهت گرایی و سفارش طلبی و داشتن روحیه انقادگرایانه از بزرگترین فاکتورهاو موهبات برای یک هنرمنداست که با داشتن آن در کنار دانش وتجربه منحصر به هنر سینما آثاری ماندگار و قابل تامل خلق میشود و بدیهی است که این به وفور در میان سینماگران در کردستان دیده میشود و این خوداز مهمترین دلایلی است که موجب برداشتن قدمهای اساسی در حوزه سینما از سوی فیلمسازان در این منطقه شده است.

مسلما سینما در کردستان صرفا ابزاری در جهت بر آوردن نیازهای تفریحی و یا ارائه برخی باورهای جزمی و منجمد نیست، بلکه با نقب به اینکه سینما آینه تمام نمای یک جامعه است با طرح ابعاد مختلف و متنوع فرهنگی و اجتماعی این سرزمین و همچنین شناسایی و نمایاندن و نقد هر آنچه که راه پیشرفت و تکامل را از آن سلب نموده و موجبات تکرار داستانهایی تراژیک و غم انگیز را فراهم آورده، پنجره ای تازه رو به جهان گشوده است...

منبع : وبلاگ توفیق امانی

 

 

پنج شنبه 19 اسفند 1389برچسب:, :: 17:41 :: نويسنده : هادی وود

فیلم کوتاه اعدام یک رویا

 

 

مشخصات فیلم :

      نویسنده و کارگردان : هادی احمدی

      دستیار کارگردان : عبدالرحمان نادری

     تصویر بردار : امید زارعی

     دستیار تصویر : سیروان اسماعیلپور- صهیب یوسفی

  تدوین : هادی احمدی                                                                                                                       

     بازیگران : هلاو احمدی - علی محمدی - محمد رسولی

     تهیه کننده : هادی احمدی

خلاصه داستان :

پسر دیوانه ای که هر روزه از دور نظاره گر درس خواندن و بازی بچه ها در مدرسه است ، او تصمیم میگیرد که به میان آنها برود اما دانش آموزان دیگر او را طرد میکنند ، سرانجام روزی که دانش آموزان به خانه میروند یکی از آنها کتابی از دستش می افتد که پسر دیوانه آنرا برمیدارد و در قبرستان روستا میگذارد .

این فیلم دومین تجربه کوتاه من در فیلمسازی ست .

دو شنبه 16 اسفند 1389برچسب:, :: 10:44 :: نويسنده : هادی وود

در انتهای جاده

مشخصات فیلم

نویسنده و کارگردان : هادی احمدی

دستیار کارگردان : علی مجیدزاده

تصویربرادار : بختیار عباسی

تدوین : هادی احمدی

موسیقی : همایون عزیزی ، با تشکر فراوان از استاد دیاری قره داغی ، فرهاد امینی

بازیگران : هادی احمدی ، حمیده عبدالهی ، رزگار عبدی .

بازیگران خرد سال :پانیز یزدان پرست ، هوشیار احمدی ، آشنا احمدی

تهیه کننده : یوسف عزیزی

خلاصه داستان :

داستان زندگی خانواده ای مرز نشین  ، هه ژار که هیجده سال سن دارد و سرپرست خانواده است به همراه مادر و خواهرش در خانه عمویشان زندگی میکنند ، عمویش از آنها میخواهد که خانه را برایش خالی کنند و هه ژار برای تامین معیشت شغل خود را که دست فروشی است رها میکند و به مرز میرود که در راه مرز کشته میشود .

این فیلم اولین تجربه کوتاه من در فیلمسازی است و تا کنون در جشنواره های ، (اولین دوره جشنواره فیلم همت -مهاباد در بخش مروری بر آثار فیلمسازان بانه و هفتمین دوره جشنواره فیلم و عکس ژیار در بخش مسابقه فیلم اولیهادر بیجار ) حضور داشته است .

                                              

 

 

چهار شنبه 4 اسفند 1389برچسب:, :: 18:1 :: نويسنده : هادی وود
پيوندها



ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 30
بازدید ماه : 30
بازدید کل : 36312
تعداد مطالب : 21
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1



Alternative content




قالب پرشین بلاگ

قالب میهن بلاگ

download

قالب بلاگ اسکای

اخلاق اسلامی

قالب وبلاگ